پس از گذشت حدود ۴ سال از فتنه ۸۸ ، انتخابات ریاست جمهوری آینده این فرصت را به جریان معارض میدهد که بار دیگر پنجه در پنجه جمهوری اسلامی ایران بیافکنند. با توجه به تجربه مأخوذه از فتنه پیشین، برنامه عامل خارجی و بازوهای داخلی آن برای انتخابات آتی چه خواهد بود؟
محمد عبداللهی طی یادداشتی که در سایت برهان منتشر شد نوشت؛ تحلیل پیش رو به ارزیابی راهبرد طرف خارجی، به ویژه آمریکا و بازوهای داخلی آن دربارهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، با توجه به مجموعه دادههای موجود، میپردازد. در این تحلیل به وضوح مشاهده میشود برای غرب بسیار حیاتی است که بتواند با استفاده از فرصت انتخابات ریاست جمهوری مجدداً گزارههای کلیدی فتنهی 88 را در ذهن مردم احیا و تثبیت نماید.
در این زمینه شاید جدیترین نشانهها را باید در انتشار سرمقالهای دانست که در ارگان وابسته به ناتو منتشر شد. در23دسامبر 2012(3 دیماه سال جاری) «آلونبن» در سرمقالهی «المانیتور»، در اعترافی زودهنگام، «هدف نهایی غرب» از فشارهای گوناگون بر نظام ایران را زمینهسازی برای «آغاز ناآرامی خیابانی» در ایران ذکر کرده و نوشته است: «مشاهدهی پیشرفتهای ایران موجب شد برخی در نیروهای دفاعی، پارادایم جدیدی را مطرح کنند که به جای تواناییهای فیزیکی، بر انگیزههای ایران تمرکز میکند. در واقع این پارادایم تصدیق میکند که توسل به نیروی نظامی به تنهایی حاوی پاسخی راضیکننده برای چالش ایران نیست. این پارادایم، با اذعان به اینکه اعمال تحریمهای جامعهی بینالمللی علیه ایران نقطهی شروع فشار بر حکومت این کشور است، خواستار تشدید فشار بینالمللی از طریق تحریمهای بیشتر در کنار فعالیتهای مخفی علیه برنامهی پرسنل، تأسیسات هستهای و نیز حکومت آیتاللهها در ایران است. با توجه به احتمال روزافزون وقوع بهار عربی در خیابانهای تهران، ترکیب فشار اقتصادی و سیاسی میتواند آیتاللهها را به بازنگری در برنامهی هستهای متقاعد کند.»
همهی اسناد موجود نشان از آن دارد که غربیها نوعی «مدیریت هوشمند» را برای این دور از انتخابات در ایران به کار بستهاند و مترصد تعیین شرایط لازم برای رسیدن به جمعبندی آخر خود در این بارهاند. بیشک مدیریت هوشمند در این راهبرد کاملاً اقتضائی بوده و بر اساس شرایط داخلیِ محیط هدف، کنشگر را به تصمیم میرساند. غربیها فضای داخلی ایران را در ماههای منتهی به انتخابات بسیار پُرالتهاب و تحولات آن را غیرقابل پیشبینی ارزیابی میکنند. در عین حال این نکته قطعی است که هدف کلان غرب سوق دادن کشور به سمت فضایی است که هر چه بیشتر به فضای سال 88 شبیه باشد. با این تفاوت که آسیبهای فتنهی 88 در راهبرد اخیر غرب ترمیم شده است؛ به شکلی که حاصل همهی پروژههای علیه ایران در نقطهی انتخابات به پیروزی سناریوی غرب منتهی شود؛ سناریویی که باید آن را ترکیبی از انواع گزینهها و مدلهای موجود دانست که شاهکلید آن «بستر انتخابات» است.
این اما همهی ماجرا نیست. تصویر واضحتری از سناریوی غرب برای انتخابات 92 ایران را باید در مصاحبهی «نوام چامسکی» با شبکهی سلطنتی بیبیسی فارسی جستوجو کرد. با تدقیق در گفتههای این استراتژیست آمریکایی میتوان از برنامهی سازمانهای جاسوسی غرب برای فتنهانگیزی در انتخابات ریاست جمهوری 92 پرده برداشت.سؤالات جهتدار بیبیسی از چامسکی دربارهی جریان فتنه، آن هم چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری در سال 92، به خوبی از برنامهی بازوی جنگ روانی MI6 علیه نظام اسلامی خبر میدهد.
نوام چامسکی ـکه به فیلسوف آنارشیست (هرجومرجطلب) معروف استـ در جواب خبرنگار بیبیسی، ضمن فاش ساختن برنامهی سازمان جاسوسی سیا برای تنفس مصنوعی به پیکر بیجان فتنه، میگوید:«دربارهی ایران من از جزئیات اطلاع ندارم، اما شک دارم که جنبش سبز کاملاً خاموش شده باشد. فکر میکنم اگر عمیقتر نگاه کنیم، میبینیم که مردم هنوز دارند تلاش میکنند. فکر میکنم که بتوانند راههای جدیدی برای ادامهی این جنبش پیدا کنند.»
روزنامهی انگلیسی «فایننشال تایمز» نیز در سرمقالهی منتشرشده در 28 دسامبر (8 دی1391 ) به صراحت اعلام میدارد که امید غرب به انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. این روزنامه مینویسد: «یک موضوع حائز اهمیت برای ایران و هم از جهاتی حائز اهمیت برای آمریکا، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در ماه ژوئن سال آینده است که نتیجهی آن کاملاً غیرقابل پیشبینی است، به خصوص اگر اپوزیسیون بتواند سازماندهی مؤثری برای انتخابات داشته باشد. نتیجه هر چه باشد، احتمال بروز اعتراضات و خیزشهای مردمی، نظیر اتفاقی که در انتخابات سال 2009 روی داد، میرود.»
دیوید کوهن، معاون امور مبارزه با جرایم مالی و تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا، هم هدف غرب از تحریمها را «تغییر محاسبات سیاسی ایران» عنوان کرده و گفته است: «هدف ما این نیست که تولید ناخالص داخلی آنها [ایران] را تحت تأثیر قرار دهیم، بلکه هدف، تحت تأثیر قرار دادن محاسبات سیاسی آنهاست.»
غرب به این جمعبندی رسیده که برای وادار کردن ایران به عقبنشینی، تحریمها بسیار مؤثرتر از جنگ سخت است. در این راستا، کوهن میگوید اعمال تحریم علیه ایران یک استراتژی «خیلی بهتر از جنگ است.»
نظرات شما عزیزان: